خط خطی های دوست داشتنی: مروری کوتاه بر چگونگی ساخت ویدیوها

شروع

نطفه اولین ویدیو من در یکی از روزهای آفتابی اردیبهشت 1397 بسته شد. البته چندان بی مقدمه هم نبود. اول اینکه چند سالی بود Agile را بطور جدی دنبال می کردم و از دو سه سال قبلش چند تا نیمچه مقاله هم نوشته بودم. آن روزها بطور خاص با موضوع Unit Test وچرایی وجود و Best Practice های آن درگیر بودم.

به اینها اضافه کنید یک گوشی نوت 8 را که سه چهار ماهی بود خریده بودم و هنوز در شش و بش این بودم که برای یک قلم ناقابل که کاربردی غیر از یادداشت برداری در سه چهار جلسه برایم نداشت آیا می ارزید دادن همچین پولی؟ (البته بین خودمان بماند که این گوشی را قبل گرانی دلار و زیر 5 میلیون خریده بودم).

خلاصه دست به کار شدم و بعد از مقداری جستجو و گشت و گذار در گوگل پلی به دنبال بهترین نرم افزار رایگان انیمیشن سازی، با FlipaClip  عزیز آشنا شدم و شروع کردم به نقاشی و خط خطی برای روایت یکی از مقاله هایی که قبلا نوشته بودم در مورد باگ. برای ضبط صدا هم از گوشی ام استفاده کردم و برای ادیت و اضافه کردن افکت های صدا هم از Lexis. آخرش هم همه فیلم ها و خط خطی ها را با Adobe Clip اندروید سر و سامان دادم. کمی ژانگولر هم زدم برای حذف واترمارک FlipaClip که بماند. اصرار داشتم که فقط و فقط از گوشی استفاده کنم و سراغ هیچ نرم افزار دسکتاپ برای هیچ کاری نروم. خلاصه اینجوری شد که ویدیو “با باگ ها چه کنیم؟” متولد شد.

بعد آن را در کانال تلگرام انجمن چابک و لینکدین به اشتراک گذاشتم. فیدبک هایی که در موردش گرفتم در کل بد نبود. هر چند خودم بهتر از هرکسی می دانستم که کارم کاملا آماتوری است. به هرحال دست به کار دومی شدم: “از اجایل که حرف می زنم، از چه حرف می زنم؟” و بعد “شروع اسکرام، یا ولی افتادم مشکل ها” و همینطور رفتم جلو.

جستجوی روش های دیگر

جلوتر که می رفتم سعی کردم نرم افزارهای دیگری را هم امتحان کنم. چون FlipaClip آن موقع امکانات کافی نداشت و اینکه برای ساخت ویدیوهای آموزشی سبک HandWriting بهینه نبود. آن واترمارک لعنتی هم که جای خود. کمی هم از اصرار اینکه فقط از گوشی استفاده کنم کوتاه آمده بودم. خلاصه کم کم رفتم سراغ نرم افزارهای دیگر و اینجوری بود که با عزیز دیگری آشنا شدم: VideoScribe. این یکی یک نرم افزار دسکتاپ بود که البته پولی بود و من به سختی توانستم نسخه Crack اش (آن هم ورژن قدیمی ترش) را پیدا کنم. خلاصه نقاشی را در گوشی می کشیدم و برای افکت نقاشی با دست و مونتاژ نهایی و صداگذاری از VideoScribe استفاده می کردم. دو ویدیو “چابک و چالش کار تیمی” و “تیم سازی چابک” اینجوری ساخته شد.

از آنجایی که نسخه VideoScribe که استفاده می کردم نسبت به نسخه جاری اش خیلی قدیمی و با امکانات کمتر بود و از آنجا که هرچه این در و آن در زدم نتوانستم نسخه کرک جدید VideoScribe را پیدا و نصب کنم، باز هم دنبال راه ها و نرم افزارهای دیگر گشتم.

برای ویدیو بعدی به سیاق حرفه ای ها رفتم سراغ AfterEffects. با اینکه مطلقا هیچ چیز از آن نمی دانستم. شروع کردم یک سری ویدیو آموزشی از یوتیوب دیدن و چیزهایی یاد گرفتم. “چابک، یک ورزش تیمی” را با AfterEffects درست کردم. هرچند خیلی راضی نیستم از این تجربه. درواقع ارزش زحمتی را که کشیدم نداشت و به مدل ویدیوها و نیاز من نمی خورد. مثل اینکه بخواهی برای برداشتن خاک گلدان کوچک روی تراس خانه از بیل مکانیکی استفاده کنی.

بازگشت  به FlipaClip

در این حین که من هی این در و آن در می زدم، FlipaClip تند تند آپدیت می شد و نسخه می داد و در هر نسخه از امکانات خوبی که من برای کارم لازم داشتم رونمایی می کرد. مثل ایمپورت تصویر و ویدیو و صدا. هرچند که همه امکاناتش در نسخه مجانی اش در دسترس نبود و اینکه واترمارک هم همچنان یک معضل بود که البته با اینکه راهکارهایی برای حذف آن پیدا کرده بودم اما همین هم دردسر و محدودیت های خودش را داشت.

خلاصه همه این مشکلات باعث شد که برای اولین و فعلا آخرین بار در زندگی ام به صرافت خرید اپلیکیشن بیفتم. بدین ترتیب یک گیفت کارت گوگل پلی دست و پا کردم و با کلی بدبختی و VPN زدن و ژانگولر بازی، بالاخره موفق شدم مبلغ را پرداخت و FlipaClip را مال خود بکنم.

چند ویدیو آخر را تقریبا همه شان را با FlipaClip درست کردم. البته در مورد ادیت صدا مدتی است از Audacity استفاده می کنم. هرچند که خیلی نیاز پیچیده ای در مورد صدا ندارم. اما به هرحال Audacity کار راه انداز و راه دست است.

بتمن

تا به حال 12 تا از این ویدیو ها ساخته ام و آخرین آنها همانی است که در مورد بتمن و بر اساس مقاله ای از مایک کوهن درست کردم که ماه پیش منتشر شد. نمی دانم آیا این آخرین ویدیو من از این دست خواهد بود یا نه. حواسم هست که اخیرا فاصله بین ویدیوهایم بیشتر شده. در حقیقت دارم وضعیت را بررسی می کنم و فیدبک هایی که گرفتم یا نگرفتم را با خودم می سنجم. تا چه پیش آید…

دیدگاهتان را بنویسید